داری تتلو داری میلاد دلتا داری طعمه

همه عالم میدونن یار مهربونم تویی * من فقط تورو میخوامو عزیز جونم تویی

به جون خودت من هیچ جا مثه تورو ندیدم *  واسه همینم واست یه بنز قرمز خریدم !

واسه تو یه بنز قرمز خریدم *  آخ واست چه نقشه هایی کشیدم

ولی یه شرطی داره خوشگلکم *  تا یه بوس ندی اونو بهت نمیدم !

من واسه تو یه بنز قرمز خریدم * آخ واست چه نقشه هایی کشیدم

ولی یه شرطی داره خوشگلکم *  تا یه بوس ندی اونو بهت نمیدم !

**  رپ  ** باز با یه بوس تو منو کور کن *  میگی بنز میخوام صد ملیونه رو جور کن

باشه ولی فقط خودمو تور کن *  پسرایی که دورت پرن دور کن

سویچو بگیرو سوارش شو * بلند کن صدای نوارشو

اون موقع اگه خوشت نیومد * عیب نداره بزن خرابش کن

میدونم من سبزمو خوشگل * چشای ناز تو بنده رو کشته

خودمم میکنم ترو خشکت * هرجا بری میبینی بنده رو پشتت

وای که از همه سری بدو بیا بوس بده اوما ! * وای دلم رو میبری بدو بیا بوس بده اوما !

آخ که تو خوب بلدی ناقلا با دلم بازی کنی * از همه زرنگتری بدو بیا بوس بده اوما !

وای چقدر به من میای بدو بیا بوس بده  اوما ! * وای نگو منو نمیخوای بدو بیا بوس بده اوما !

همین امروز رفتم واست یه بنز قرمز خریدم * اگه تو این بنزو میخوای بدو بیا بوس بده اوما !

واسه تو یه بنز قرمز خریدم *  آخ واست چه نقشه هایی کشیدم

ولی یه شرطی داره خوشگلکم *  تا یه بوس ندی اونو بهت نمیدم !

من واسه تو یه بنز قرمز خریدم * آخ واست چه نقشه هایی کشیدم

ولی یه شرطی داره خوشگلکم *  تا یه بوس ندی اونو بهت نمیدم !

** رپ **  اینجا پسرا هیییزن * همه چشا زیر میزن  * لیوانو نگیر ازش توش چیز بد میریزم !!!

نگو دیگه به من حال نداری بیا ردبول بخور تا بال درآری*تنها فرقت با آنجلینا جولی اینهکه اونقد حال نداری

پول دارمو دستم بازه واسه گول زدن تو هستم حاضر

واست یه ماشین خریدم که اونم تو سرعت دست اندازه

۰۹۳۵۲۹۳۰۱۰۳---------اردلان طعمه

عیدتون مبارک!!!

خسته ام، خسته اي تنها و غريب در دل شب که از تکرار شبهاي بي لبخند، از تکرار ورقه هاي سپيد تنهايي، که هر شب بي هيچ نوشته اي، بي هيچ نقش و نگاري ورق ميخورند، دلگيرم


نميدانم ستاره شمردنها تا به کي بايد کار من باشد؟ نميدانم به روي ايوان شب تنها نشستن ها تا به کي بايد کار من باشد؟ نميدانم به اميد قاصدک شادي نشستن ها تا به کي بايد همراه من باشد؟!!


چقدر در سکوت و خلوت و خاموشي بايد دست و پا بزنم؟ چقدر در لابه لاي شعله هاي آتش انتظار پر و بالم بسوزد و من ضبحه نزنم و خاموش بمانم!! چقدر به حوض خالي و يخ بسته حياظ خيره بمانم و در انتظار ماهي قرمز باشم؟ چقدر به آسمان ابري و تيره خيره بمانم و در حسرت مهتاب و ستارگان باشم ؟چقدر شبهايي پنجشنبه را گريه کنم؟ چقدر روز و شبها را بشمارم تا تو بيايي!!

 

خواستم تا بار ديگر چيزي بنويسم


اما نه قلم نوشت و نه کاغذ نوشته هايم را روي خود حک کرد


چرا که هر دو دانستندکه بايد دوباره شرح و حال غم مرا بنويسند


قلم در دستانم شکست وکاغذ ها به هوا رفتند
افکارم به هم ريخت و چشمانم با بارش اشکهايش که پر از درد درون بود


ارمغان تازه اي به گو نه هايم بخشيد


اما در خيال خود هميشه اين رويا را مي پروراندم


که دوستت دارم


اما من ساده دل به عشق تو داده بودم و هميشه با ياد نگاهت زندگي مي کردم


ولي همين را بدان که عشق داستان است


و من در اين عشق بازيچه اي براي تو بيش نبودم


نفرين بر اين عشق و نفرين به بودن